سبحان و هستی در پارک
امروز سبحانو بردم پارک تا هم دوچرخه سواری کنه و هم بازی. از همون اول یه دختر بچه مدام میومد سمت سبحان. من اول فکر کردم بخاطر دوچرخه است اما وقتی دوچرخه رو گذاشتم توی خونه و برگشتم متوجه شدم که موضوع از چه قراره!
این هستی خانم عاشق لپای سبحان شده بود و از هر فرصتی برای کشیدن لپای سبحان استفاده می کرد، جوری که وقتی برگشتیم خونه سبحان صورتش قرمز شده بود.
یه پسربچه دیگه هم توی پارک بود که اسمش ماهان بود و سبحان صداش می کرد: هاهان!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی