فلفل!
دیشب رفته بودیم خونه مامان جون و الان بابا جون تماس گرفت تا برام تعریف کنه که دیشب چی شده بوده!
دیشب بابا جون یه فلفل می ده بهت و می گه اگه تند بود نخور. شما هم با دندون یه فشار رو فلفل میاری و تا متوجه می شی تنده پسش می دی و نمی خوری. باباجون کلی کیف کرده بود این کار شما رو دیده بود و الان با کلی ذوق و شوق برای من تعریف کرد و کلی توصیه کرد که برات خوب برنامه ریزی کنم تا از اینهمه هوش و استعدادت در جهت درست استفاده کنی!
همه تلاشمو می کنم تا یه دونه فرشته پاک آسمونی من همیشه آسمونی بمونه و فرد موفق و شادی باشه. بهت قول می دم که همه همه همه تلاشمو می کنم. قول قول قول!
یا علی!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی