سبحانسبحان، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

هدیه آسمونی

سوختگی شماره 2!

1392/5/23 12:54
نویسنده : مامان مریم
173 بازدید
اشتراک گذاری

امروز یه عالمه کار داشتم و کلی خوشحال بودم که پسرم صبح زود بیدار شده و من می تونم کاملا با آرامش به همه کارام برسم. غافل از اینکه این شیطنت آقا خبر نمی کنه!

خواستم نیمرو درست کنم که دیدم همش چسبیده به پای من و نمی ذاره هیچ کاری بکنم! منم تمام لوازم کنار گازو برداشتم و گذاشتمش روی کابینت و کاملا با حواس جمع و احتیاط کامل تخم مرغو درست کردم و مرحله به مرحله هم توضیح دادم.

کارم که تموم شد رو زمین گذاشتمش و چون می دونستم دستش می رسه و ممکنه ماهیتابه رو از رو گاز بکشه سمت خودش اونم رو شعله های عقب گذاشتم و با خیال راحت رفتم که بقیه وسایلو آماده کنم تا بریم صبحانه بخوریم که یهو دیدم شروع کرد به بیتابی!

وقتی دیدمش بغضش ترکید و با گریه انگشت کوچولوی قرمزشو نشونم داد... و ماجرا تازه شروع شد.

هر کاری که از دستم برمیومد انجام دادم اما بیتابیش تموم نشد که نشد. آخر سر یادم افتاد که پد ضد تب داریم. دو تیکه کوچولو ازش بریدم و گذاشتم رو قسمتایی که داشت تاول می زد و با چسب زخم فیکسش کردم. تقریبا سه چهارم تخم مرغشو خورد اما دیگه سوزش دستش نمی ذاشت. دلم کباب شد برای پسرم. اما خدا رو شکر تا بهش شیر دادم خوابید و الان که بعد دو ساعت بیدار شده خبری از بیتابی نیست و توی خواب پانسمان دستشم باز کرده بود!

امان از شیطونیای گل مامان!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)