تکونای جدید
مامانی سلام
عزیز دلم این روزا یک کم حال مامان تغییر کرده. تکونای شما هم عوض شده و به قول بابا ریزوول می زنی. نمی دونم چرا این روزای اول ماه هفتم هی افت فشار پیدا می کنم. قربونت بره مامان مگه داری چیکار می کنی که اینهمه از مامان انرژی می گیری؟!
امشب تماس گرفتم تلفن خاله ستاره تا برات تلفنی لالایی بخونه. خیلی قشنگ بود. دارم توی اینترنت برات دنبال لالاییای قشنگ می گردم.
فدات شم دلم می خواد همیشه با آرامش باشی و آروم و ناز بخوابی.
ساعت از یازده و نیم هم گذشته و ما دو تا تنها منتظر باباییم. این شبا خیلی دیر میاد. طفلی برای من و تو خیلی داره زحمت می کشه. دوست دارم وقتی اومدی قدرشو بدونی. خیلی دوستت داره و برای دیدنت خیلی بیتابی می کنه. همه اش می گه کاش زودتر این سه ماه هم بگذره تا بغلش کنم.
هر روز برات یه نقشه جدید می کشه. از حموم کردنت گرفته تا خوابوندنت روی سینه اش. نمی دونی چقدر قشنگه وقتی حسای بابا رو بهت می بینم.
هر دومون عاشقتیم و منتظرتیم تا زود زود سالم و سرحال بیای پیشمون.