سبحانسبحان، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

هدیه آسمونی

هود همسایه!

دیروز ما رفته بودیم خونه مامان نرگس و بابا داریوش و تا شب هم اونجا بودیم. من و بابا هم چند ساعتی نبودیم. دیشب که می خواستن بخوابن صدای هود می اومده. فک می کنن صدای فن همسایه است که خاموش نکرده. کلی منتظر می مونن و بالاخره می بینن خبری از خاموش شدن این هود نیست! دوباره دقت می کنن می بینن انگار صدا نزدیکتر از خونه همسایه است و بالاخره بعد از جستجوهای کارشناسانه می بینن آقا سبحان مامانی جوجه گردون فرو روشن کرده و این صدا مال اونه! آخه از بس خونه خودمون روشن می کنه صداش برای من دیگه آشناست اما برای بقیه ...
1 بهمن 1391

تعمیر لباسشویی!

    Selector لباسشویی دراومده بود و من تا برگشتن بابای آقا سبحان قطعه لباسشویی رو روی کابینت گذاشته بودم. آقا سبحان طبق معمول با کشیدن خودش و ایستادن روی پنجه تونست از بالای کابینت برش داره. و خیلی برای من جالب بود که دقیقا قطعه رو سر جای خودش گذاشت! باورم نمی شد با دیدن قطعه متوجه بشه که مال کجاست! خدایا ازت ممنونم که همچین گل پسر باهوشی به من دادی! ...
25 دی 1391

بای بای با بچه های تلویزیون

امروز داشتم به گل پسرم ناهار می دادم. گاهی موقع ناهار برنامه رنگارنگ که از شبکه 5 پخش می شه رو می بینه! اواخر ناهار بود که دیدم داره بای بای می کنه و نگاهش به تلویزیونه! وقتی برگشتم دیدم برنامه تموم شده و بچه ها دارن بای بای می کنن و آقا پسر منم براشون دست تکون می ده! عاشقتممممممممممممممممممممممممم مامااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان جونم!
25 دی 1391

نوشیدن با نی!

بالاخره گل پسر قشنگ مامان تونست با نی نوشیدنی بنوشه! آخه تا حالا فقط با لیوان مخصوص خودش باید آب یا مایعات می خورد و این کارو سخت کرده بود! یا بهتره بگم محدود کرده بود! بالاخره بعد از چند بار تلاش کردن با نی های طعم دار و فشار دادن قوطی شیر و آبمیوه برای خارج شدن مایعات در دهان گلم، آقا سبحان مامان تونست خودش به تنهایی نوشیدنیشو بخوره!  
20 دی 1391

ایستاده گریه کردن!

گل مامان تا امشب عادت داشت وقتي از خواب بيدار مي شه تا من خودمو برسونم سر جاش بشينه و نق نق كنه يا صدام كنه. اما امشب تا بهش برسم ديدم بچم ايستاده سر جاش و داره گريه مي كنه. الهي من فداش بشم. الهيييييييي
2 دی 1391

اولين كلمه ها

اولين كلمه اي كه پسرم تونست بگه "ماماماما" بود. آواها رو خوب ادا مي كرد اما كلمه نمي گفت. كلمه بعدي "ني ني" بود كه به جاي نوك زبون حرف "ن" رو از ته زبان ادا مي كنه. واما كلمه بعدي  "جيز" است كه خوب مي گه اما به چيزي هم كه نبايد دست بزنه، دست مي زنه. اما كلمه اي كه خيلي بامزه مي گه "جيك جيك"ه كه صداشو&nb...
30 آذر 1391