سلام پسرم، قند عسلم! بالاخره اثاث کشی کردیم و الان توی خونه جدیدیم. امروز یکشنبه بود و من الان تنهام و هنوز بابات نیومده. جمعه وسایلو آوردیم و تا 3 نیمه شب همه درگیر بودن و کمک می کردن. از شنبه هم که درگیر جا دادن وسایل بودیم. ظهر مادرجون اومد و تا شب موند و با کمک لیلا خانم مقداری از وسایل آشپزخانه و لباسا رو جا دادیم. امروزم مامانی و ایمان و احسان اومدن و از بعد از ظهر تا بعد افطار کمک کردن و وسایل بابا رو بردیم اتاق شما و چون هنوز کمد توی اتاق قفسه بندی نشده مجبور شدیم همینطوری کارتنی بذاریمشون توی اتاق شما! خلاصه که فعلا خونه کامل نشده اما هر بار که دلتنگ می شم و کلافه، می رم توی اتاقت و کلی انرژی می گیرم. دلم می خواد زودتر 20 ...